ظریف در نشست شورای امنیت: آمریکا باید خسارات وارده بر مردم ایران را جبران کند

به گزارش آذر وزیر امور خارجه اظهار داشت: ایالات متحده باید تمام خسارات وارده بر مردم ایران را که هیچ دلیلی جز برآورده کردن وعده های انتخاباتی داخلی اش و تبختر شخصی نداشته، به صورت کامل جبران کند.

به گزارش آذر به نقل از مهر، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه در سخنرانی شب جاری خود (سه شنبه) در نشست شورای امنیت درباره عرضه گزارش دبیرکل سازمان ملل متحد درباره اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ که به صورت ویدئوکنفرانسی برگزار شد، تصریح کرد: از ۸ مه ۲۰۱۸ به بعد، ایران و سایر اعضای جامعه بین المللی، شاهد بوده اند که دولت ایالات متحده –که همچون بانیان قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بود- به صورت مداوم قطعنامه را نقض کرده و در عین حال سایر کشورها را برای پیوستن به خودش در نقض متنی که خود عرضه کرده بود، تشویق می کند. از این خطرناک تر، و برای نخستین بار در تاریخ سازمان ملل متحد، یک عضو دائم شورای امنیت به مجازات دولتهای قانون مدار و اشخاص خصوصی به افترا عدم نقض قطعنامه شورا می پردازد، قطعنامه ای که بر «ارتقا و تسهیل توسعه تعاملات اقتصادی و تجاریِ عادی و همکاری با ایران» تاکید می کند.
وی اضافه کرد: با این وجود، حتی یک جلسه شورا برای نکوهش دولت آمریکا یا حداقل جهت بررسی نقض های مکرر آن تشکیل نشده است. درعوض، بعضی از اعضای اروپایی شورا در فکر تخریب بیشتر قطعنامه و شورا هستند، در حالیکه نسبت به تعهدات خود در مورد برجام به پایبند نیستند.
متن کامل سخنرانی ظریف به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای رئیس،
مایلم سخنرانی خویش را با همان عباراتی آغاز کنم که نخست وزیر مصدق ۵۹ سال پیش در این شورا به کار برد. «شورای امنیت تأسیس شد تا ملل بزرگ و کوچک به صورت یکسان بتوانند دور یک میز بنشینند و برای حفظ صلح مطابق با اهداف و اصول ملل متحد همکاری کنند. شورا نمی تواند وظیفه خطیر خویش را انجام دهد … مگر اینکه قدرت های بزرگ به اصولی که شورا برای محقق کردن آنها بوجود آمده احترام بگذارند.»
دو سال بعد، وی در کودتای سیا برکنار شد.
آقای رئیس،
چنانچه بار دیگر شورا تعلل ورزد، به منزله یک نسل عقبگرد در چندجانبه گرایی و حاکمیت قانون خواهد بود.
همه ما طی سال های گذشته شاهد بوده ایم که چگونه یکجانبه گرایی بدخواهانه ایالات متحده به صورت هدفمند به نهادها و همکاریهای بین المللی هجمه کرده است. تلاش موازی برای جایگزین کردن حقوق داخلی ایالات متحده با حقوق بین الملل، مستقیماً صلح و امنیت جهانی را خدشه دار کرده است.
متأسفانه، خودکامگی است که این بی پروایی را ایجاد و ترغیب کرده است.
در واقع، خودکامگی دلیل ریشه ای نشست امروز است.
از ۸ مه ۲۰۱۸ به بعد، ایران و سایر اعضای جامعه بین المللی، شاهد بوده اند که دولت ایالات متحده –که همچون بانیان قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بود- به صورت مداوم قطعنامه را نقض کرده و در عین حال سایر کشورها را برای پیوستن به خودش در نقض متنی که خود عرضه کرده بود، تشویق می کند. از این خطرناک تر، و برای نخستین بار در تاریخ سازمان ملل متحد، یک عضو دائم شورای امنیت به مجازات دولتهای قانون مدار و اشخاص خصوصی به افترا عدم نقض قطعنامه شورا می پردازد، قطعنامه ای که بر «ارتقا و تسهیل توسعه تعاملات اقتصادی و تجاریِ عادی و همکاری با ایران» تاکید می کند.
با این حال، حتی یک جلسه شورا برای نکوهش دولت آمریکا یا حداقل جهت بررسی نقض های مکرر آن تشکیل نشده است. درعوض، بعضی از اعضای اروپایی شورا در فکر تخریب بیشتر قطعنامه و شورا هستند، در حالیکه نسبت به تعهدات خود در مورد برجام به پایبند نیستند.
برای سرپوش گذاشتن بر این مساله، ایالات متحده – با بعضی از عمال خود- به دبیرخانه فشار آورد تا یک خوانش گمراه کننده از قطعنامه ۲۲۳۱ را اتخاذ کند، که این نقطه خلاف تصدیق آشکار شورای امنیت است «که تفاهم برجام نشان دهنده یک تغییر بنیادین در بررسی این مورد توسط شورای امنیت است». نگاهی که از جانب سه دولت طرف برجام رد شده است.
ایالات متحده – به همراه همدستان خود در جنایات جنگی در یمن- پا را فراتر گذاشته و کارزار وقیحانه ای جهت ارعاب نهادهای بین المللی بوجود آورده است. اخیراً، آنها دبیرخانه را وادار به اتکا به ادعاهای خودساخته و اسناد جعلی برای تهیه یک گزارش کاملاً غیرحرفه ای در خارج از محدوده اختیارات آن ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ می کنند. جای تعجب نیست که دبیرخانه – همزمان – ائتلاف سعودی را از کشتار کودکان در یمن که کاملاً مستند است، مبرا دانست.
این وضعیت موجود نه قابل قبول و نه پایدار می باشد.
جامعه بین المللی به صورت کلی – و شورای امنیت ملل متحد به صورت خاص- با تصمیم مهمی روبرو هستند: آیا ما حاکمیت قانون را حفظ می نماییم، یا با تسلیم در مقابل هوس های یک متخلف، به قانون جنگل باز می گردیم؟
آقای رئیس،
علی رغم مخالفت شدید و مشروع ما نسبت به بدرفتاری تاریخی نسبت به ایران توسط شورای امنیت – خصوصاً در طول ۸ سال تجاوز صدام حسین و همینطور در جریان بحران غیرضروری هسته ای، ایران با مشارکت در مذاکرات، حسن نیت خویش را جهت دستیابی به یک چاره دیپلماتیک، همانطور که همه قطعنامه های شورای امنیت در مورد مبحث هسته ای خواهان شده بودند، نشان داد. بعد از سیزده سال مذاکرات پیچیده، در سال ۲۰۱۵ ایران و پنج عضو دائم این شورا بعلاوه آلمان، برنامه جامع اقدام مشترک را امضا کردند که به قطعنامه ۲۲۳۱ منضم شده و جز جدایی ناپذیر آن است. ایران مواضع خویش را بلافاصله بعد از تصویب قطعنامه و اخیراً بار دیگر اعلام نمود. با این حال، به تمام تعهدات خود با حسن نیت پایبند بوده، که این امر توسط گزارش های مختلف آژانس بین المللی انرژی اتمی مورد تأیید واقع شده است.
علیرغم این دستاورد بزرگ دیپلماسی چندجانبه، رئیس جمهور ایالات متحده در ماه مه ۲۰۱۸ خروج یکجانبه دولتش از برجام و اعمال مجدد غیرقانونی همه تحریم های ایالات متحده، در نقض آشکار قطعنامه ۲۲۳۱ را اعلام نمود. قبل از آن ایالات متحده دائماً موارد گوناگونی از «عدم پایبندی اساسی» به تعهدات برجامی اش را مرتکب شده بود. توجه به این نکته حائز اهمیت می باشد که حتی دولت پیشین ایالات متحده هم برای به حداقل رساندن آثار مثبت رفع تحریم ها ذیل برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ تمام تلاش خویش را بکار گرفت.
همه اینها در نامه های مختلف اینجانب به هماهنگ کننده کمسیون مشترک برجام و دبیرکل ملل متحد ثبت شده است، که متأسفانه همه اینها با بی اعتنایی طرف های اروپایی برجام روبرو شده است.
در پی خروج ایالات متحده از برجام، دبیرکل ملل متحد، سایر طرف های برجام و بسیاری دیگر از اعضای جامعه بین المللی، از ایران خواستند تا نگرانی های خویش را از راه سازوکارهای مقرر در برجام پیگیری کرده تا به طرف های باقیمانده برجام اجازه دهد خروج غیرقانونی آمریکا را جبران کنند.
طرف های اروپایی برجام از ایران خواستند که فقط چند هفته صبر کند و به آنها اجازه دهد خساراتی که ایران در اثر تحریم های مجدد ایالات متحده متحمل شده است، را جبران کنند.
ضمن تصریح به محفوظ نگاه داشتن حق مسلم ایران طبق بند ۲۶، سازوکار حل اختلاف ذیل بند ۳۶ برجام در ۱۰ مه ۲۰۱۸ فعال شد. بهرحال ایران با عملکرد مبتنی بر حسن نیت، از اعمال این اقدام جبرانی خودداری نموده تا طرف های باقیمانده برجام قادر باشند به وعده های خود عمل کنند. به مدت یک سال تمام، اجرای کامل برجام را ادامه دادیم. من اطمینان دارم که همه شما از ۱۵ گزارش متوالی آژانس بین المللی انرژی اتمی که پایبندی کامل ایران از تعهدات برجامی را تأیید می کند، آگاه هستید.
متأسفانه، نه تنها پاسخ سه دولت اروپایی به «خویشتنداری راهبردی» ما، تناسبی با ادعای بلندپروازانه «استقلال راهبردی» اروپا نداشت، بلکه پاسخ آنها پایبندی بیش از اندازه به «فشار حداکثری» آمریکا بود که همه ایرانی ها را هدف قرار داده است.
در ۶ نوامبر ۲۰۱۸، من ذیل بند ۳۶ برجام آخرین اتمام حجت را با هماهنگ کننده و طرف های باقیمانده برجام به عمل آوردم. طی نامه ای بیان کردم که «ایالات متحده حالا تمام تحریم های مندرج در برجام و ضمیمه دو آنرا مجدداً اعمال کرده است و همانطور که در بالا توضیح داده شد، هیچ اقدام جبرانی توسط باقی طرف های برجام اجرا نشده است. اغلب آنها به صورت مؤثر به اقدامات محدودکننده ضد ایران پیوسته اند … یا EU/E3+2 که مکرر بر تبعات امنیتی و راهبردی برجام تاکید کرده اند – باید با تحقق تعهدات خود در بیانیه های ۶ ژوئیه و ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۸ منافع مشروع ایران را به نحوی واقعی و عملیاتی بدون تأخیری بیشتر از این تضمین کنند؛ یا ایران گزینه ای نخواهد داشت جز اینکه حدی از توازن را برقرار کند – همان «اقدامات جبرانی که طرف ها در شرایطی که سازوکار اختلاف منجر به حل مساله نشود، در نظر داشتند» … با عنایت به موارد فوق، من رسماً درخواست تشکیل یک جلسه وزیران دیگر ذیل کمیسیون مشترک را اعلام می کنم.»
هیچ جلسه ای تشکیل نشد و هیچ یک از سوی های اروپایی برجام حتی تا شش ماه بعد، زحمت نگارش یک پاسخ را هم متحمل نشدند. بعد از طی مکرر روند سازوکار حل اختلاف بی هیچ ثمری، دولت متبوع اینجانب هیچ راهی جز اعمال حقوق خود ذیل بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام جهت انجام اقدامات جبرانی و توقف اجرای تعهداتش در تاریخ ۸ مه ۲۰۱۹ پیشِ روی خود نداشت.
با وجود تمام این مسائل، اقدامات جبرانی ما تا امروز هیچ تأثیری در نظارت و راستی آزمایی آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره برنامه صلح آمیز هسته ای مان نداشته است، از اینرو ادعای هرگونه خطر اشاعه ای بی پایه می باشد. اساسا برنامه صلح آمیز هسته ای ایران، تحت «سخت گیرانه ترین» نظام بازرسی در تاریخ قرار دارد. در واقع، از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹، بیشتر از ۹۲ درصد از تمام بازرسی های آژانس در مقیاس جهانی در ایران انجام شده است.
حتی گزارش مناقشه برانگیز اخیر مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی در ۵ ژوئن سال ۲۰۲۰ بیان می دارد که: «آژانس به راستی آزمایی عدم انحراف مواد هسته ای اعلام شده در تأسیسات هسته ای و مکان های خارج از تأسیسات که به صورت معمول مورد استفاده قرار می گیرند (LOFs) و از جانب ایران در قالب موافقت نامه پادمان های آن اظهار شده، ادامه می دهد».
آژانس باید در مقابل فشار خارجی برای دخالت در دستورکار خود، مقاومت کند. هدف اعلام شده ی سوابق اسناد جعلی نزد آژانس، نابودی همیشگی برجام است. از اینرو خاتمه نظارت سخت گیرانه آژانس بر فعالیتهای جاری در ایران با احیا پرونده ای با قدمت ۱۷ سال و بدون هیچ خطر اشاعه ای که در سال ۲۰۱۵ به صورت کامل توسط شورای حکام بررسی و مختومه اعلام شده، به نفع آژانس نیست.
آقای رئیس،
مواردی مانند توانایی های دفاعی و سیاست های منطقه ای ایران که با توافق متقابل از حوزه برجام خارج است، به نحو مخرب از جانب دولت آمریکا مطرح شده و توسط تعداد انگشت شماری از متحدان و عمالش طوطی وار تکرار می شود.
در اینجا، باید تاکید کرد که توافقی که در برجام صورت گرفت، با درک کامل اختلاف نظر ما با اعضای غربی گروه ۱ + ۵ در مورد موضوعات خاص بود. فریب نخورید: ما متقابلاً توافق کردیم که به این مسائل رسیدگی نکنیم؛ مهم تر از همه به این علت که ایالات متحده، آماده – یا احتمالاً حتی قادر به- پاسخگویی نگرانی های جدی ما راجع به سطح غیرقابل قبول فروش اسلحه و ساخت آنها در همسایگی ما و رفتار بدخواهانه و مداخلات مداومش، که منطقه مان را به ویرانی کشیده، نبودند.
ایالات متحده موارد گوناگونی از خشونت نظامی ضد ایران و همسایگانش مرتکب شده، طی سه دهه گذشته سه مرتبه به همسایگان ما هجوم برده و منابع منطقه را از راه فروش تسلیحات بی ثبات کننده دوشیده است، حامی سیتماتیک تروریست ها و پشتیبان اصلی جنایات ضد بشریت در یمن بوده است. مردم منطقه ما به اندازه کافی حضور بدخواهانه ایالات متحده را تجربه کرده اند و خواهان خاتمه آن هستند. طنز تلخ ماجرا این است که اغلب مردم آمریکا هم خواستار بازگشت سربازان خود به خانه، همان جایی که به آن تعلق دارند، هستند.
این رژیم به صورت احمقانه ایران را به مداخله در منطقه خود محکوم می کند؛ بله، البته ما خواهان تعامل با تمام همسایگان خود هستیم تا منطقه ای قدرتمند که مانع ظهور بلندپروازی های هژمونیک، توسط هر قدرت منطقه ای یا جهانی باشد، ایجاد شود. یک منطقه قوی مستلزم ثبات سیاسی و سرزمینی برآمده از درون منطقه می باشد. منطقه ای قوی که نیازمند اعمال خویشتن داری راهبردی از سوی همه همسایگان است. بدین منظور، رئیس جمهوری اسلامی ایران ابتکار صلح هرمز، معروف به امید، را معرفی کرده است و ما بدون مداخله ایالات متحده از ۶۰۰۰ مایل دورتر می توانیم این را محقق نماییم.
آقای رئیس؛
دیوان بین المللی دادگستری به وضوح در نظر مشورتی خود در سال ۱۹۷۱ در قضیه نامیبیا اشاره نمود و من نقل قول می کنم: «یکی از اصول اساسی حاکم بر روابط بین الملل که ایجاد شده، این است که طرفی که بدعهدی می کند یا به تعهدات خود عمل نمی کند، نمی تواند بعنوان مستحق به برخورداری از حقوق ناشی از آن روابط شناخته شود».
پس از اعلام توقف رسمی و صریح مشارکت در برجام توسط ایالات متحده در بالاترین سطح و نقض هر یک از تعهدات خود ذیل برجام و قطعنامه ۲۲۳۱، آن دولت نمی تواند به هیچ وجه حقی برای خود ذیل آن قطعنامه قائل شود. همینطور عمالش هم نمی توانند تلاش کنند وجهه اش را از راه به اصطلاح راه-حل های میانه حفظ نمایند.
چارچوب زمانی رفع محدودیت های تسلیحاتی که در قطعنامه ۲۲۳۱ پیشبینی شده، بخش لاینفک از تفاهم سخت به دست آمده است، که طرف های برجام را قادر ساخت تا در نهایت درمورد بسته کلی برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ توافق کنند. قطعنامه آشکارا و مصرانه خواهان «اجرای کامل چارچوب زمانبندی اش است». هرتلاشی برای تغییر یا تعدیل زمانبندی پذیرفته شده به معنای لطمه تمامیت قطعنامه ۲۲۳۱ است. شورا نباید اجازه دهد که تنها یک دولت این فرآیند را مورد سوء استفاده قرار دهد.
همانطور که در نامه رئیس جمهوری اسلامی ایران به رهبران دولتهای باقیمانده در برجام در ۸ مه ۲۰۱۹ مشخص شده است، هرگونه محدودیت جدید توسط شورای امنیت، بر خلاف تعهدات اساسی است که به ملت ایران داده شده است. در چنین سناریویی، گزینه های ایران، همانطور که قبلاً به بقیه طرف های برجام اطلاع داده شده، قاطع خواهد بود و ایالات متحده و هر موجودیتی که امکان دارد به آن کمک نماید – یا به رفتار غیرقانونی آمریکا تن دهد- مسئولیت کامل را بر عهده خواهد داشت.
آقای رئیس؛
خروج غیرقانونی و یکجانبه ایالات متحده از برجام و اعمال مجدد تحریم هایش، مسئولیت آن دولت را ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد، منشور ملل متحد و حقوق بین الملل قابل اعمال در بردارد. ایالات متحده همینطور تصمیم دیوان بین المللی دادگستری را نادیده گرفته است.
جامعه بین المللی و بخصوص این شورا، می بایست مدت ها پیش دولت آمریکا را در قبال عواقب اقدامات نادرستش – همچون تلاشهای بدخواهانه اش برای به راه انداختن تروریسم اقتصادی بر کل ملت ایران، محروم کردن عامدانه آنها از غذا و دارو، و وارد آوردن صدمه جبران ناپذیر به اقتصاد و استانداردهای زندگی آنها، پاسخگو می نمود. ایالات متحده باید تمام خسارات وارده بر مردم ایران را که هیچ دلیلی جز برآورده کردن وعده های انتخاباتی داخلی اش و تبختر شخصی نداشته، به صورت کامل جبران نماید.
در عین حال که جمهوری اسلامی ایران – با کلام و کردار- تمایل و ترجیح خود به تعامل سازنده با جهان را نشان داده است، ولی برای تأمین امنیت، ثبات یا سعادت خود به دیگران وابسته نیست. ما آموخته ایم که فقط خوداتکاء باشیم. بنابراین است که بیشتر از ۴۰ سال از فشارهای آمریکا – چه از راه طرح اتهامات یا جنگ و چه تحریم یا ترور- همچون ترور بزدلانه قهرمان ضد تروریسم منطقه ما، سردار قاسم سلیمانی – نتوانسته است «ایرانیان را به زانو درآورد» یا بر دستگاه محاسباتی ملت ما تاثیر بگذارد.
در پایان، بگذارید باردیگر از سخنان نخست وزیر مصدق در شورای امنیت در سال ۱۹۵۱ استفاده کنم که گفت «این شورا نخواهد توانست، در توجه به استدلال های مستحکم ما به قانون، قصور ورزد. بااین حال، این شورا یک نهاد حقوقی نیست، بلکه در درجه اول یک نهاد سیاسی است که بالاترین مسئولیت های سیاسی را بر عهده دارد. ازاین رو بدون شک درک خواهد نمود که ما به فشار چه از جانب دولت های خارجی و چه از جانب نهادهای بین المللی تن در نمی دهیم.»
متشکرم، آقای رئیس.

منبع: