تهدید اول رژیم صهیونیستی، تضادهای اجتماعی یا موشک های مقاومت؟

آذر: اوج گیری درگیری های نظامی با نیروهای مقاومت تنها در بخش جنوبی رژیم و بالا گرفتن هم زمان بحرانهای اجتماعی در شهرهای مختلف موجب شد که بزرگترین رزمایش نظامی تاریخ شکل گیری رژیم صهیونیستی که چند روز قبل شروع شده بود، بلافاصله به حالت تعلیق درآید و مجموعه نیروهای ارتش رژیم برای مقابله با حملات نیروهای مقاومت و کنترل بحران داخلی به کار گرفته شوند.
به گزارش آذر به نقل از نورنیوز، با گذشت شش روز از بحران کم سابقه در سرزمین های اشغالی، امروز می توان این رخداد را از زوایای مختلف مورد بحث و بررسی قرار داد به ویژه آنکه تحولات میدانی و تنشهای رو به تزاید در شهرهای مختلف نشان میدهد که توازن قدرت در این منطقه میان ساکنین اصلی آن با رژیم اشغال گر کاملا بر هم خورده است.
گرچه این تحولات باعث شده تا جنایت کاران صهیونیست افسار پاره کرده و جنایتی کم نظیر را خصوصاً در غزه رقم بزنند، اما باید توجه داشت که این حجم از عصبیت و جنایت دلیلی جز درماندگی و خارج شدن کنترل رخدادها از حیطه مدیریت رژیم ندارد.
درباره چیستی، چرایی و چگونگی وقایع اخیر گزارشها و تحلیلهای مختلفی تا حالا انتشار یافته است اما آنچه حالا باید بدان پرداخت روشن شدن ابعادی جدید از ضعف ساختاری ناشی از تضادهای اجتماعی در شهرهای مختلف سرزمین های اشغالی است که پیچیدگی وضعیت جاری را بصورت فزاینده ای افزایش داده است.
رژیم غاصب صهیونیستی اکنون بیش از موشک های مقاومت در حال ضربه خوردن از تضادهای اجتماعی مخربی است که سرتاپای این رژیم جعلی را درگیر خود کرده است. به بیان دقیق تر؛ اسرائیل چون بی ملت است و چیزی به نام دولت ـ ملت که شاخص اصلی ثبات در یک کشور است در این رژیم جعلی وجود ندارد، طبعا کمترین اختلالی در پوسته و هسته ساختار آن، مستقیما هستی آنرا نشانه رفته و موجودیتش را تهدید می کند.
اساسا خیلی از تحلیل گران مسائل غرب آسیا به جد معتقدند که عمده شرارت های فرامرزی رژیم صهیونیستی با این هدف صورت می گیرد که موضوع امنیت و موجودیت را به مسئله اصلی نزد افکار عمومی خود تبدیل نموده و از این رهگذر از تضادهای شکننده درونی عبور کند.
در یک صورت بندی کلی می توان تضادهای موجود در جامعه اسرائیلی را دستِ کم به چهار دسته «تضادهای نژادی» (میان اشکنازی ها، سفاردی ها، میزراخی ها، فلاشه ها، اعراب و… )، «تضادهای مذهبی» (میان یهودیان، مسیحیان، بهایی ها و مسلمانان)، «تضادهای فرقه ای» (میان فرقه های مختلف یهودی با اختلافات بسیار شدید) و «تضادهای سیاسی» (میان احزاب و گروه ها که بعد از چهار دور انتخابات امکان تشکیل دولت را نیافته اند) تقسیم کرد.
مجموعه این تضادها جامعه به شدت ناهمگون و شکننده ای را به وجود آورده که کوچک ترین تلنگری مانند چاشنی بمب عمل کرده و سبب انفجار آن می شود.
بر این اساس؛ نگرانی سردمداران رژیم صهیونیستی و حامیان خارجی آن حالا بیش از آنکه متوجه موشک های مقاومت باشد ناظر بر ناآرامی ها و خشونت های کم سابقه ای است که در بیشتر شهرهای سرزمین های اشغالی بروز و ظهور پیدا کرده و ناامنی شدیدی را بر این شهرها حاکم کرده است.
بحرانهای اخیر در سرزمین های اشغالی در حالی شروع شد که رژیم صهیونیستی بزرگترین رزمایش تاریخ شکل گیری این رژیم را آغاز نموده بود و گفته می شد با بهره گیری از نیروهای زمینی، دریایی، هوایی و مجموعه سامانه های ارتش رژیم به مدت یک ماه ادامه دارد. قرار بود در جریان این رزمایش، توانمندی نیروهای مسلح رژیم در برخورد با تهدیداتی که از نواحی مختلف می تواند موجودیت اسراییل را به چالش بکشد مورد ارزیابی قرار بگیرد.
اوج گیری در گیریهای نظامی با نیروهای مقاومت تنها در بخش جنوبی رژیم و بالا گرفتن هم زمان بحرانهای اجتماعی در شهرهای مختلف موجب شد که رزمایش فوق بلافاصله به حالت تعلیق در امده و مجموعه نیروهای ارتش رژیم برای مقابله با حملات نیروهای مقاومت و کنترل بحران داخلی بکار گرفته شوند.
هم زمانی این رخدادها، توانمندی نظامی و امنیتی رژیم را در مقابل آزمونی واقعی قرار داد وبار دیگر پوچ بودن تبلیغات جاری در مورد قدرت اسراییل برای دفاع از خودرا در معرض نگاه جهانیان قرار داد
علاوه بر این در چند سال اخیر سیاست های شرارت بار نتانیاهو در منطقه که عمدتاً با هدف بحران سازی برای تقویت جایگاه خود در ساختار سیاسی اسرائیل دنبال شده، سبب فعال شدن پتانسیل های «تادیب شدید» برای از میان بردن توهم قدرت در هیئت حاکمه این رژیم شده است.
ریشه بحران های امنیتی زنجیره ای در سرزمین های اشغالی مانند انفجار در کارخانه ساخت موتور موشک تامر، به هدف خوردن موشک به نزدیک تاسیسات هسته ای دیمونا، انفجار و آتش سوزی در پالایشگاه نفت حیفا، حملات گسترده سایبری و… که حاکمان رژیم صهیونیستی تلاش کردند آنها را به تصادف و حادثه نسبت دهند بدون شک نمی تواند با رخدادهای جاری در سرزمین های اشغالی بی ارتباط باشد.
حالا به اذعان کارشناسان سیاسی و رسانه های حامی اسرائیل، هیئت حاکمه این کشور در مدیریت بحران های امنیتی گسترده در شهرهای مختلف با عجز و ناتوانی روبرو شده و کنترل این بحران ها از دست دولت خارج شده است.
قدرت دفاعی اسرائیل نیز که با تبلیغات اغراق آمیز درباره سامانه گنبد آهنین اهتمام در غیر قابل نفوذ جلوه دادن آن بودند، حالا با موشک های ارزان و ابتدایی مقاومت فلسطین به چالش کشیده شده و حیاتی ترین بخش های آن با به هدف خوردن این موشک ها منهدم شده و یا خسارت های جدی دیده است.
صرف نظر از ضعف سامانه گنبد آهنین، هزینه های سرسام آور آن نیز بعنوان معضلی جدید پیش روی دولت صهیونیستی که به شدت زیر فشارهای اقتصادیست قرار گرفته است.
هر کدام از موشک های سامانه گنبد آهنین که برای هدف قرار دادن موشک های مقاومت شلیک می شود حداقل ۸۰ هزار دلار قیمت دارد در صورتیکه موشک های مقاومت با هزینه ای کمتر از۱۰۰۰ دلار تولید می شوند.
نتیجه میدانی بحران اخیر در سرزمین های اشغالی هر چه باشد به تولد تفکر جدیدی در منطقه ختم خواهد شد و آن اثبات این واقعیت است که نمی گردد با زور پول، اسلحه و حمایت سیاسی و امنیتی، تفکر و ساختاری ساختگی و جعلی را به یک ملتِ با پیشینه، اصیل و با انسجام اجتماعی و اعتقادی بالا تحمیل کرد و امیدوار بود که این شجره بی ریشه بتواند در سنگلاخ ظلم، بی عدالتی و تجاوز به حقوق دیگران، پایدار و استوار بماند.

منبع: