عباس عبدی: در مناظره زیباکلام و عبدالکریمی هیچکدام حرف علمی نمی زنند، فقط می خواهند طرف مقابل را قانع کنند

به گزارش آذر، بخش پایانی گفتگوی دو تن از فعالان مهم عرصه عمومی در ایران، یعنی آقایان زیباکلام و عبدالکریمی در رابطه با بیانیه جبهه اصلاحات زیاد دیده شده است و مرا به عنوان یک ناظر به این نتیجه می رساند که گویی گفتگوی علمی نه فقط میان اصحاب قدرت، حتی میان استادان دانشگاه هم جای خویش را به گفت وگوهای رتوریک داده است.
به گزارش آذر به نقل از خبر آنلاین عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: این وضعیت به تعبیری زیانبارتر از فقدان گفت و گو است. البته شرایط عمومی کشور را می توان درک کرد و به گفت وگوکنندگان هم تا حدی حق داد که به ناچار وارد چنین فضایی از گفت و گو می شوند.
در حقیقت حالا مطالبه برای گفت وگوهای علمی و حقیقت محور کم شده است، چونکه تا حدودی طرفین گفت وگوها به تکافوی ادله رسیده اند و هر گونه استدلال و شواهدی که برای اثبات نظرات خود دارند ارائه داده اند و از آنجائیکه در ایران فرایند مورد پذیرشی برای پایان دادن به بحث های جاری وجود ندارد، بنابراین طرفین کم کم در رویارویی با یکدیگر به جدل و رتوریک پناه می برند.
یک طرف با زدن به سر خود و پاره کردن کاغذ و دیگری با نقل جمله ای از یک دوست ایرانی خود می خواهند طرف مقابل را نسبت به یک مسئله مهم قانع کنند.
برای فهم بهتر تفاوت این دو نوع گفت و گو بد نیست که مقایسه ای میان آنها انجام داده و وضعیت گفت وگوهای رایج در ایران را برمبنای هر یک از این خصوصیت ها مقایسه نماییم.
نخستین تفاوت در «هدف» این دو نوع گفت و گو است. گفت و گوی رتوریک بدنبال اقناع، تاثیرگذاری، جلب همراهی یا پیروزی در بحث است درحالی که گفت و گوی علمی به دنبال کشف حقیقت، روشن کردن مفاهیم، حل مسئله، رسیدن به فهم مشترک است.
تفاوت دوم در خصوصیت «مخاطب» است. مخاطب گفت و گوی رتوریک، عمومی یا جمعی است و استدلال ها متناسب با باورها و عواطف آنان تنظیم می شود. درحالی که طرفین گفت و گوی علمی، جامعه علمی و اندیشمندان و افراد دانش طلب هستند و فرض بر عقلانیت و بی طرفی شنوندگان است.
روش و شیوه این دو گفت و گو هم متفاوت است در رتوریک؛ اغلب از فنون بلاغی، استعاره، تکرار، بازی با احساسات، اتکاء بر اعتبار شخصی استفاده می شود و گفت و گوی علمی؛ متکی به استدلال منطقی، شواهد تجربی و اصول روش شناختی است. این دو گفت و گو از حیث ساختار هم تفاوت دارند. گفت و گوی رتوریک؛ بیشتر در قالب های مناظره، خطابه است یا جنبه نمایشی دارد، ولی گفت و گوی علمی؛ اغلب شبیه مباحثه یا پژوهشی است و جنبه همکاری دارد.
یک تفاوت ماهیتی مهم هم دارند. در گفت و گوی رتوریکی؛ حقیقت بیشتر از انتظار سیال و وابسته به نحوه روایت آن است؛ می توان برای یک حقیقت روایتهای مختلف و حتی متناقضی را برای اقناع شنونده ساخت. درحالی که در گفت و گوی علمی؛ حقیقت عینی و مستقل از فرد است و استدلال ها باید قابل تکرار و آزمون پذیر باشند.
خلاصه این که گفت و گوی رتوریک؛ معمولاً برنده-بازنده دارد؛ ارزش بحث به میزان تاثیرگذاری بر مخاطبان سنجیده می شود. درحالی که در گفت و گوی علمی؛ برنده-بازنده ندارد؛ ارزش بحث در نزدیک شدن به حقیقت یا حل مسئله است. رتوریک بیشتر هنر متقاعدسازی است، درحالی که دیالکتیک و علم بیشتر روش کشف حقیقت هستند.
حقیقت این است که جامعه هیچگاه از این دو نوع گفت و گو بی نیاز نیست. گفت وگوهای علمی را دانشگاهیان و روشنفکران و دانشمندان ترویج می کنند؛ ولی در عرصه سیاست، گفت وگوهای رتوریک و اقناعی بیش از گفت وگوهای علمی رایج است. این نوع گفت وگوها نزد سیاستمداران و رسانه ای ها رواج دارد و گریزی از آن نیست. البته گفت وگوهای رتوریک را می توان یک طیف دانست. از جدل و انگیزه خوانی و فحاشی و ستیزه جویی گرفته تا نزدیک شدن به بیان به نسبت منطقی و نگاه همدلانه. خطر آنجایی است که همزمان دو اتفاق رخ می دهد؛ اول غالب شدن کامل گفتار رتوریک ستیزه جویانه بر الگوهای دیگر و دوم غلبه گفتار رتوریک بر آنهایی که باید منادیان گفتار علمی باشند.
اگر دانشمندان ما هم تابع و مقهور گفتار رتوریک شوند از کنشگران کم سواد و انگیزه خوان چه انتظاری می توان داشت. اگر قادر به گفت و گوی علمی با دیگران نباشیم ترجیح دارد که از گفت و گو پرهیز نماییم، چون جامعه انتظارات دیگری دارد.

منبع: