ناظمی اردکانی: احزاب با تربیت نیرو و داشتن برنامه از مردم رای می گیرند

به گزارش آذر، دبیرکل جامعه اسلامی مدیران اظهار داشت: حزب، تنها با داشتن برنامه و تربیت نیرو و عرضه برنامه ای عملیاتی و معرفی چهره های کارآمد می تواند اعتماد و رای مردم را جلب نماید.

خبرگزاری مهر – گروه سیاست؛ در وضعیت فعلی کشور، یکی از چالش های بنیادین عرصه سیاست را میتوان در ضعف تحزب و نبود چارچوب های منسجم حزبی جست وجو کرد. در صورتیکه در خیلی از نظام های سیاسی پیشرفته، احزاب نقش ستون فقرات حکمرانی و اداره کشور را ایفا می کنند، در ایران هنوز تحزب به شکل کامل نهادینه نشده است. نتیجه این وضعیت، فقدان رقابت برنامه محور، شخص محور شدن انتخابات، و نبود جریان های پایدار سیاسی است که بتوانند به شکل مستمر نیرو تربیت کرده و برنامه عرضه کنند. احزاب در ذات خود، نهادهایی برای سازمان دهی نیروهای سیاسی، تولید اندیشه و برنامه، و تربیت مدیران آینده کشور هستند. کارکردهای آنها تنها به مشارکت در انتخابات محدود نمی شود با این وجود، در فضای سیاسی امروز، فاصله قابل توجهی میان وضع موجود و جایگاه مطلوب احزاب دیده می شود. خیلی از ائتلاف های سیاسی به جای اتکا بر برنامه و کادرسازی، بر محور چهره ها و شعارهای کوتاه مدت شکل می گیرند و بعد از انتخابات هم انسجام خودرا از دست می دهند. درنتیجه، چرخه ای از ائتلاف های موقت و واگرایی سیاسی شکل گرفته که مانع از نهادینه شدن تحزب واقعی شده است. در چنین بستری، بازاندیشی در مفهوم و کارکرد احزاب، و توجه جدی به پروسه تربیت نیرو و کادرسازی درون حزبی ضرورتی انکارناپذیر است. احزاب قدرتمند باید بتوانند با اتکا به آموزش، برنامه ریزی و رقابت سالم، نیروهای کارایی را برای اداره کشور در سطوح مختلف پرورش دهند؛ نیروهایی که نه برمبنای رابطه یا شهرت، بلکه مبنی بر تخصص، تعهد و شناخت برنامه ها به عرصه سیاست وارد شوند. در همین رابطه با محمد ناظمی اردکانی دبیرکل جامعه اسلامی مدیران گفتگوی داشتیم و به مبحث جایگاه احزاب در ساختار سیاسی کشور، کارکردهای اساسی آنها در زمینه اداره و توسعه کشور، و اهمیت کادرسازی به عنوان رکن اصلی پویایی و کارایی نظام حزبی، پرداختیم. در ادامه بخوانید:

برای آغاز لطفاً مروری بر کارکرد احزاب داشته باشید و به مبحث کادرسازی و تربیت نیروی سیاسی اشاره بفرمائید.

ضعف اساسی امروز ما در اداره کشور، به عدم تحزب گرایی و به عبارتی، بی توجهی به جایگاه احزاب در نظام سیاسی بازمی گردد. این مساله باعث شده است که رقابت سیاسی در کشور تضعیف یا در مواردی از بین برود. کارکرد احزاب را میتوان در چهار محور اصلی تبیین کرد: نخست، احزاب دارای برنامه هستند؛ برنامه هایی برای اداره کشور در سه سطح کوتاه مدت، میان مدت و طولانی مدت که نقشه راه فعالیت سیاسی و مدیریتی آنان را مشخص می کند. دوم، احزاب برای اجرای این برنامه ها به کادرسازی می پردازند؛ یعنی نیروهای متخصص و کارایی را تربیت و آماده می سازند تا بتوانند در موقعیت های اجرائی و مدیریتی، برنامه های مصوب حزب را عملی کنند. سوم، احزاب عرصه رقابت سیاسی را دنبال می کنند؛ بدین معنا که در صحنه سیاست کشور و در انتخابات های مختلف مشارکت پررنگ دارند و با ارایه برنامه های خود و معرفی نیروهای توانمند، با سایر احزاب به رقابت می پردازند. چهارم، احزاب برای کسب آرای حداکثری و پیروزی در انتخابات تلاش می کنند؛ به این صورت که برنامه ها و کادر اجرائی خودرا به مردم معرفی می کنند تا رأی دهندگان با آگاهی از برنامه ها و شایستگی افراد، به آنها اعتماد کرده و رأی دهند. به عنوان نمونه، در انتخابات مجلس شورای اسلامی، یک حزب توانمند برای تمامی حوزه های انتخابیه، نامزدهای خودرا معرفی می کند. این نامزدها با تأکید بر برنامه های روشن حزب برای اداره کشور، تلاش می کنند تا اعتماد و آرای مردم را جلب نمایند.

همچنین در انتخابات ریاست جمهوری، نامزد معرفی شده از طرف یک حزب قدرتمند، با ارایه برنامه های جامع خود برای اداره کشور وارد عرصه رقابت می شود. در بعضی کشورها، این نامزد حتی پیشاپیش معاون اول و برخی اعضای کلیدی کابینه خود — همچون وزیر امور خارجه یا وزیر اقتصاد — را هم معرفی می کند تا نشان دهد که تیمی کارآمد و برنامه ای منسجم برای اداره کشور در اختیار دارد و از این طریق بتواند حمایت و رأی مردم را به دست آورد. در انتخابات شوراهای اسلامی هم همین منطق حاکم است. شوراهای اسلامی نهادهایی هستند که کارکرد آنها به شکل مستقیم با زندگی مردم ارتباط دارد؛ چه در شهرها، چه در روستاها و چه در کلان شهرها. در اردیبهشت ماه سال آینده هم انتخابات شوراهای اسلامی در سرتاسر کشور برگزار می شود. بدیهی است هر حزبی، اشخاصی را که برای اداره شهر یا روستا برنامه دارند و از توانایی و کارایی ضروری جهت انجام وظایف شورایی برخوردار می باشند، معرفی می کند. مردم هم باتوجه به این برنامه ها و شایستگی افراد، به آنان رأی می دهند و در صورت پیروزی، منتخبین در شوراها مستقر می شوند تا وظایف خودرا در زمینه های مختلف همچون عمران، توسعه و مدیریت شهری و روستایی انجام دهند.

ساز و کار احزاب برای تربیت نیرو و ورود به عرصه رقابتهای انتخاباتی را مرور کنید. چه طور این پروسه سبب پیروزی در انتخابات می شود؟

در احزابی که به شکل صحیح و اصولی تشکیل می شوند و جایگاه واقعی خودرا در ساختار سیاسی کشور پیدا می کنند، انتخابات درونی هم وجود دارد. در این احزاب، رقابت داخلی میان اعضا جریان دارد. مطابق اساسنامه هر حزب، انتخابات شورای مرکزی برگزار می گردد و اعضای منتخب، با رأی گیری درون حزبی، دبیرکل را برمی گزینند. دبیرکل وظیفه هدایت و اداره حزب را بر عهده دارد. بطور معمول، در هر حزب دفتر سیاسی وجود دارد که مسئول تحلیل مسایل کشور و بررسی موضوعات مبتلابه جامعه از ابعاد مختلف است. این دفتر ضمن تحلیل چالش ها، نقاط قوت و ضعف اداره کشور را بررسی نموده و نتایج آنرا در اختیار سایر بخش های حزب قرار می دهد. همین طور کمیته آموزش یکی از ارکان اصلی هر حزب است. وظیفه این کمیته، کادرسازی و تربیت نیروهای توانمند است؛ بگونه ای که اعضای حزب در دوره های آموزشی شرکت کرده و مهارت های ضروری جهت ایفای نقش مؤثر در زمینه های مدیریتی و اجرائی را فراگیرند. این آموزش ها مبتنی بر تحلیل های دفتر سیاسی و شناخت فرصت ها و چالش های کشور صورت می گیرد تا اعضا در صورت پیروزی در انتخابات، بتوانند وظایف خودرا به شکل کارآمد انجام دهند.
علاوه بر این، کمیته رسانه در هر حزب وظیفه دارد مواضع رسمی حزب را اعلام و منتشر کند. بوسیله این کمیته، حزب می تواند دیدگاه های خودرا به اطلاع افکار عمومی برساند و همین طور با معرفی اهداف و برنامه هایش، زمینه جذب نیروهای مستعد و کارآمد را فراهم سازد. به شکل متعارف، در ساختار سازمانی احزاب، کمیته تشکیلات، روش ها و جذب هم وجود دارد که مأمور گسترش تشکیلات حزب، سازماندهی اعضا و جذب نیروهای جدید است تا پویایی و استمرار فعالیت حزبی حفظ شود. ببینید، اگر ما از احزاب توانمند و قدرتمند برخوردار باشیم، وضعیت اداره کشور بمراتب منسجم تر و کارآمدتر خواهد بود. در نظام های سیاسی موفق جهان، به طور معمول دو یا چند حزب قدرتمند وجود دارند که در فضای رقابت سالم سیاسی با یکدیگر فعالیت می نمایند. در چنین شرایطی، هنگامی که این ساختار حزبی شکل گیرد، ما در مجلس شورای اسلامی شاهد حضور نمایندگانی همسو خواهیم بود که در یک جهت و با اهداف مشترک، برنامه های توسعه کشور را دنبال می کنند. چنانچه در راه اداره کشور، ضعف ها یا تهدیدهایی به وجود آید، این نمایندگان هم جهت و هم فکر که در درون حزب آموزش دیده و در پروسه کادرسازی پرورش یافته اند، با هماهنگی و انسجام بیشتری به حل آن مشکلات خواهند پرداخت.

چه آموزشی می تواند محور کار احزاب در تربیت نیرو باشد تا بتواند از مسیر آن به همگرایی کشور منجر شود.

در خیلی از کشورها، پارلمان ها به دو سطح ملی و محلی تقسیم می شوند. به عنوان مثال، برخی مجالس محلی مأمور رسیدگی به مسایل و فرصت های بومی هستند، در صورتیکه مجالس ملی یا مجالس سنا، سیاستها و اهداف کلان کشور را پیگیری می کنند. در انتخابات ریاست جمهوری هم اگر رئیس دولت و اعضای دولت از درون یک حزب آموزش دیده و هماهنگ انتخاب شوند، عملکرد آنان به شکل همسو و همگرا خواهد بود. این هماهنگی در شوراهای اسلامی شهر و روستا هم مصداق دارد. اهمیت مبحث زمانی بیشتر آشکار می شود که بدانیم، در صورت پیروزی یک حزب توانمند در انتخابات، آن حزب می تواند اکثریت آرا را در مجلس شورای اسلامی به دست آورد، دولت را تشکیل دهد و در شوراهای اسلامی هم اکثریت را کسب کند. در این حالت، سه رکن اداره کشور — مجلس، دولت و شوراها — در راه واحدی حرکت کرده و هم افزایی مؤثری میان آنها ایجاد خواهد شد. خیلی از مشکلات و کندی ها در روند توسعه کشور ناشی از ناهمسویی و واگرایی میان این ارکان بوده است. این واگرایی سبب شده ظرفیتهای فراوان کشور، شامل ظرفیتهای طبیعی، منابع ذخیره ای و بخصوص استعدادهای انسانی، بطور کامل مورد بهره برداری قرار نگیرد و قسمتی از آنها بلااستفاده بماند.
البته جایگاه رهبری در نظام جمهوری اسلامی، جایگاهی متعالی و راهبردی است. مطابق قانون اساسی، رهبری سیاستهای کلان و کلی نظام را تدوین و در مجمع تشخیص مصلحت نظام پیشنهاد و بعد از تصویب، ابلاغ می کند. این جایگاه و نقش، به صورت بنیادین به همگرایی و انسجام میان ارکان اداره کشور کمک کرده، سبب هماهنگی در راه تحقق اهداف کلان نظام می شود. در کشور ما، نوعی همگرایی و ناهمگرایی هم زمان در زمینه سیاسی وجود دارد. در این بین، سیاستهای کلی نظام می تواند نقش بسیار مؤثری در تقویت همگرایی ایفا کند. چنانچه این سیاستها در چارچوب کادرسازی و آموزش حزبی نهادینه شوند، مسیر تحقق اهداف ملی بمراتب روشن تر و منسجم تر خواهد شد.

برای این که احزاب بتوانند نقش واقعی خودرا در نظام سیاسی ایفا کنند، چه الزاماتی درون حزبی و بیرون حزبی لازم است؟

پیش تر اشاره کردم که تحزب گرایی به مفهوم ایجاد رقابت سیاسی میان بهترین استعدادهاست؛ به این صورت که نخبگان و نیروهای کارآمد در قالب یک، دو یا چند حزب قدرتمند گرد هم آیند و با ارایه برنامه های مدون، در زمینه سیاست با یکدیگر رقابت کنند. در چنین حالتی، مردم به برنامه ها و کادر اجرائی احزاب رأی می دهند، نه صرفا به چهره های فردی. اما در کشور ما، رقابت حزبی به مفهوم واقعی آن وجود ندارد. رقابتهای سیاسی به طور عمده در چارچوب ائتلاف ها شکل می گیرد. بعنوان مثال، احزاب اصولگرا — که امکان دارد شامل ۳۰ تا ۴۰ حزب باشند — با یکدیگر ائتلاف می کنند. در سوی دیگر، احزاب جریان رقیب یعنی اصلاح طلبان هم به همین شکل ائتلاف هایی با ترکیب چند ده حزب می سازند. در این وضعیت، رقابت سیاسی بیشتر بر نقد وضعیت موجود متمرکز است. جریان های سیاسی به طور معمول با طرح انتقاد از وضعیت فعلی و ارایه چهره ای جدید از خود، تلاش می کنند آرای مردم را جلب کنند. بااین حال، تجربه سالهای گذشته نشان داده است که این ائتلاف ها به طور معمول فاقد برنامه ای منسجم و یا کادر اجرائی مشخص برای اجرای آن برنامه ها بوده اند؛ درنتیجه، مردم به برنامه و تیم مشخصی رأی نمی دهند، بلکه صرفا به شعارها و وعده ها پاسخ می دهند.

پس از برگزاری انتخابات، در صورتیکه یک ائتلاف پیروز شود و قدرت را در اختیار گیرد — چه در مجلس شورای اسلامی، چه در شوراهای اسلامی شهر و روستا، و چه در دولت و ریاست جمهوری — به سبب تفاوت دیدگاه ها و عدم انسجام درونی میان احزاب عضو ائتلاف، اغلب امکان تحقق کامل برنامه ها و پاسخ گویی به مطالبات وجود ندارد. هر حزب عضو ائتلاف، آموزه ها و برنامه های خاص خودرا دارد و هماهنگی لازم میان آنها برقرار نمی گردد. این مورد سبب ناهمگرایی در عملکرد و بنابراین کاهش کارایی سیاسی و اجرائی می شود. از طرفی، در صورت شکست یک ائتلاف، احزاب عضو آن به طور معمول از هم متفرق می شوند و هرکدام مسیر جداگانه ای را در پیش می گیرند تا در آستانه انتخابات بعدی، بار دیگر برای رسیدن به پیروزی، ائتلافی جدید تشکیل دهند. این چرخه تکرارشونده، مانع از تشکیل تحزب واقعی و نهادینه شدن رقابت برنامه محور در کشور شده است.
یک حزب، در صورتیکه در فضایی فعالیت کند که تحزب سیاسی در کشور مورد حمایت قرار گرفته و مشی اداره کشور بر پایه نظام حزبی استوار باشد، می تواند نقش مؤثر و تعیین کننده ای در اداره امور ایفا کند. در چنین شرایطی، این پرسش مطرح می شود که کارکرد یک حزب توانمند چیست و برای آن که این کارکرد هدفمند، مطلوب و مؤثر باشد، چه اقداماتی باید در درون حزب صورت گیرد.
نخست باید توجه داشت که کادرسازی درون حزبی در امتداد داشتن برنامه معنا پیدا می کند. به بیان دیگر، نمی توان کادرسازی را جدا از برنامه دانست؛ حزب ابتدا باید برنامه ای مشخص و مدون برای اداره کشور در عرصه های مختلف داشته باشد و سپس برمبنای آن برنامه، به تربیت نیروهای کارآمد بپردازد. همین طور هنگامی که حزب قصد ورود به رقابت سیاسی را دارد، لازم است هر دو رکن اصلی — یعنی برنامه و کادر آموزش دیده — بطور هم زمان در صحنه حضور پیدا کنند. برای اینکه تنها در این صورت است که حزب می تواند با ارایه برنامه ای عملیاتی و معرفی چهره های کارآمد، اعتماد و رأی مردم را جلب نماید. سرانجام، حزب برای کسب آرای حداکثری و پیروزی در انتخابات، باید بتواند هم بوسیله برنامه های دقیق و کاربردی خود، و هم با اتکا به نیروهای توانمند و شناخته شده اش، نظر مردم را جلب نماید.
بطور خلاصه شوراهای اسلامی نهادهایی هستند که کارکرد آنها به صورت مستقیم با زندگی مردم ارتباط دارد؛ چه در شهرها، چه در روستاها و چه در کلان شهرها. چنانچه این سیاست ها در قالب کادرسازی و آموزش حزبی نهادینه شوند، مسیر تحقق اهداف ملی بمراتب روشن تر و منسجم تر خواهد شد. در این وضعیت، رقابت سیاسی بیشتر بر نقد وضع موجود متمرکز است.

منبع: