چرا خیانت اتفاق می افتد

آذر: پژوهش‌ها نشان داده‌اند که انتظارات فراوانی از هر رابطه عاشقانه ای وجود دارد. به نظر می رسد که وفاداری جز اساسی هر رابطه ی طولانی مدت باشد.

افراد معمولاً با امیدهای فراوان به ازدواج مبادرت می کنند و معمولاً درباره شانس موفقیت خود خوشبین هستند. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که انتظارات فراوانی از هر رابطه عاشقانه ای وجود دارد. به نظر می رسد که وفاداری جز اساسی هر رابطه ی طولانی مدت باشد. یک مسئله ویژه و چالش برانگیز در هر رابطه ی صمیمانه ای عبارت است از جذب شدن خیالی یا واقعی شریک زندگی به فرد دیگر. زن و شوهر آگاهانه تصمیم می گیرند از نظر جنسی و عاطفی نسبت به شریک خود وفادار باشند.

 بنابراین چه از نظر ارزش های مذهبی، و چه از نظر ارزش های شخصی، رابطه نامشروع افول از وضعیت ایده آل اولیه محسوب می‌شود. خیانت برای فردی که درگیر آن شده امری پنهان کننده و القا کننده احساس گناه است. در شریکی که متوجه خیانت طرف مقابل خود می شوید، احساس خشم و ناراحتی بیش از اندازه و غیر قابل وصفی را متاسفانه تجربه می کنید. در ادامه به راه حل ها و تاثیر مشاوره خیانت می پردازیم.

 

خیانت را چگونه می توان توصیف کرد؟

خیانت یک موضوع شایع در زوج درمانی است و به عنوان یک مشکل بالینی شایع و چالش ‌برانگیز هم برای مراجع و هم برای درمانگران شناخته شده است. روابط پنهانی خارج از گستره زناشویی همیشه موجب ضربه شدید احساسی به طرفین می شود. به علت پیامدهای بسیار منفی و ویرانگر خیانت، ممکن است تصور شود که وقوع خیانت در روابط زناشویی امری نادر است برپایه آمار، بیش از نیمی از ازدواج ها با شکست مواجه می شوند، در حالی که سومین علت رایج طلاق در دنیا موضوع خیانت زناشویی است.

 

پژوهش‌ها نشان داده‌اند که پیامدهای زیانبار خیانت می تواند برای مدت طولانی و شاید هم برای همیشه دوام داشته باشند، مگر اینکه زوجین درمان مناسبی دریافت کنند. خوشبختانه پژوهش های مربوط به زوج درمانی خیانت، فارغ از جهت گیری نظریه درمان، نشان داده است که درصد زیادی از زوج ها درمان پذیر هستند.

 

خیانت چه پیامدهایی دارد؟

از سوی دیگر، بافتاری که خیانت زناشویی در آن رخ می دهد بسیار گوناگون است، با این حال مشاهدات بالینی و بررسی های تجربی موید آن است که کشف و یا  افشای خیانت زناشویی پیامدهای ویرانگری دارد و می تواند عملکرد عاطفی و رفتاری هر دو همسر را مختل کند.

مداخله‌های زوجی استاندارد مورد استفاده برای زوج های آشفته احتمالاً ناکافی است و هیچ مداخله ای نیست که نسخه شفا بخش همه زوج ها باشد، چراکه پویایی‌ های پیمان‌شکنی زوج ها متفاوت است و نیازهای درمانی آن ها نیز انعطاف ‌پذیری خاصی را در درمان می طلبد، لذا رواج بسیار، تعدد علت، اهمیت بافتاری که در آن خیانت اتفاق می‌افتد و نیز پیامدهای ویرانگر خیانت زناشویی و ضعف های دیگر رویکردهای درمانی یکپارچه در این حوزه و از همه مهم تر پیشگیری از وقوع عواقب ناشی از خیانت زناشویی مثل خودکشی و دیگر کشی، تدوین یک پروتکل درمانی یکپارچه و بر پایه فرایندهای بنیادی جهت التیام فرد آسیب دیده از خیانت همسر را ضروری می سازد.

 

التیام پس از خیانت

التیام پس از خیانت اصلا آسان نیست. باید در این مسیر قوی و مصمم باشید و سخت تلاش کنید. شما باید حاضر  و مشتاق باشید تا هرچه در توان دارید برای تغییر اوضاع بگذارید. بعضی اوقات افراد اصرار و انگیزه کافی دارند ولی روش درست و نقطه شروع را نمی دانند. وقتی تلاششان به ثمر نمی نشیند، ناامید می شوند و دست از تلاش بر می دارند. کاملاً قابل درک است. وقتی تا به حال با چنین مشکلی مثل خیانت روبرو نشده اند چطور ممکن است راه حل مشکل را بدانند؟ از کجا باید شروع کنند؟ پیدا کردن راه خروج از جنگل تاریک یاس و ناامیدی، ترسناک و دلهره است.

 

در قدم اول درمان باید بر عواملی که رابطه را تا مرز خطر جلو برده تمرکز کنید و یاد بگیرید چگونه با هم به طور موثر ارتباط برقرار کنید.

معمول این است که رفتار همسر به گونه‌ای است که رابطه تضمین شده به نظر می رسد، در حالی که ممکن است ازدواج آهسته آهسته در حال تخریب باشد. ارتباط متقابل بین روابط زناشویی خراب و خیانت وجود دارد. رابطه خراب احتمال خیانت را افزایش میدهد و خیانت هم رابطه را خراب می کند.

 

خیانت چه زمانی اتفاق می افتد؟

نظر بر این است که خیانت جنسی وقتی رخ می‌دهد که نیاز جنسی و نیاز به صمیمیت ارضا نمی شود. تمام موجودات زنده نیاز به رسیدگی و مراقبت دارند، از آب و غذا گرفته تا نیازهای سطح بالاتر مانند عشق، مهربانی و هر آنچه که گونه انسانی به آن نیاز دارد. ما مسئول سلامت ازدواج خود هستیم. برای رسیدن به رابطه و پروراندن آن باید اقدامات لازم را قبل از آنکه دیر شود به عمل آوریم.

زن و شوهر در رابطه زناشویی یک رشته وظایف نسبت به هم دارند که عمل به آنها برای سلامت، ادامه ،استحکام و به سرانجام رسیدن رابطه زناشویی و نیز پیشگیری از بروز تعارض ها و پیشبرد حل مشکلات لازم و بلکه واجب است.

 

 عمده تکالیف زناشویی از این قرار است:

  • جدایی عاطفی یا تمایز یافتگی از خانواده اصلی که دوران کودکی و نوجوانی خود را با آنها گذرانده و متعهد شدن به رابطه زناشویی
  • ایجاد توافق و زوج شدن از طریق صمیمیت و گستردن احساس خود برای گنجانیدن دیگری در آن، وفاداری، شفافیت و پرهیز از پنهان‌کاری و دروغ
  • پرهیز از اهانت به همسر و عزیزان او
  • ایمن سازی رابطه برای ابراز تفاوت ها
  • خشم و تعارض که همگی جزو رابطه زوجی در ازدواج هستند
  • تلاش برای تامین نیازهای مادی، روانی و اجتماعی همسر و خانواده
  • تقسیم متناسب و منصفانه کارهای روزانه برای گذراندن زندگی
  • قدردان بودن نسبت به خدمات یکدیگر به رابطه و زندگی
  • ایجاد یک زندگی سکسی مطلوب و مطابق با رویاها و فانتزی های جنسی
  • رعایت انصاف در تمام امور بنیادی مانند مالکیت و گردش حساب در زندگی مشترک
  • شوخی و خنده و حفظ علایق  بیرون از ازدواج
  • اهمیت دادن به همسر و نیازهای عاطفی او
  • غنای عاطفی رابطه زناشویی قبل و بعد از تولد فرزندان
  • مقابله با چالشهای رشد و وقایع غیر قابل پیش بینی زندگی مانند بیماری و نظایر آن

 

عموماً علت مراجعه زوج ها برای مشاوره و درمان، رعایت نکردن یک یا چند مورد از همین تکالیف زناشویی است. عمل نکردن به تکالیف زناشویی باعث سردی رابطه و دور شدن زن و شوهر از هم میشود، پدیده ای که مقدمه وقوع خیانت است.

 

دشواری های درمان زوج های پیمان شکن

چه چیزی درمان زوج‌های پیمان شکن را دشوار می کند؟ دلایل احتمالی متعددی وجود دارد نخست آن که پس از برملا شدن پیمان‌شکنی، زوج ها برای مدتی به شدت آشفته اند. درمانگران گزارش می ‌دهند که برای همسر آسیب دیده، هیجان های شدید اغلب در طیفی از هیجان ‌های مستقیم در مورد همسر پیمان شکن تا احساسات درونی شرمندگی، افسردگی، درماندگی، آزار و طرد شدن نوسان دارد. بعلاوه برانگیختگی هیجانی که این دسته از زوج ها تجربه می کنند احتمالا نمی گذارد درست فکر کنند و جمع آوری و پردازش اطلاعات جدید و کسب بینش حاصل از درمان را دشوار می‌کند.

الگوی مشاجره زوج ها بعد از پیمان شکنی با همسرشان غیرمشارکتی، و همراه با پرخاشگری کلامی است. تعجبی ندارد که چنین زوج‌هایی به خصوص در ابتدای درمان مشارکتی کمی از خود نشان می دهند. هویت زوجی شان به شدت آسیب دیده است. اعتماد یا تمایل کمی برایشان باقی مانده و این مسئله به آسیب پذیری رابطه‌شان دامن می زند. می‌توان درک کرد که چنین رفتارهایی وظیفه زوج درمانگر را به مراتب دشوارتر می‌کند و لزوم مشاوره و زوج درمانی را برای التیام زخم خیانت و عبور از این مرحله برای زوجین بیش از پیش مطرح می نماید.

منبع: drtaranehmoazeni