کارشناس ارشد ترکیه ای : انقلاب اسلامی ایران الگویی اصیل در منطقه شکل داد

به گزارش آذر آلپ تکین کارشناس ترکیه ای اظهار داشت: جنبش های اسلامی در منطقه بعد از ظهور انقلاب اسلامی ایران، تحت تاثیر قرار گرفته و از ابزاری بودن جهت استفاده آمریکا خارج شدند.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل –رویا فریدونی و آذر مهدوان: «آلپ تکین دورسون اوغلو» روزنامه نگار، نویسنده و یکی از کارشناسان برجسته ترکیه ای در حوزه مسائل غرب آسیا محسوب می شود. دورسون اوغلو در کتاب های مختلفی درباب تحولات منطقه ای به سیاست رژیم صهیونیستی، مسائل سوریه و سیاست نوعثمانی گری حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان در خاورمیانه پرداخته است. از با اهمیت ترین کتاب هایی که وی تألیف کرده است می توان به «جنگ نیابتی در سوریه»، «جنگ جهانی چهارم و خاورمیانه»، «نتیجه صفر در سوریه» و «اتفاق راهبردی (تاریخچه روابط ترکیه و اسرائیل)» اشاره نمود.
دورسون اوغلو اکنون دبیر سایت ( Yakın Doğu Haber / خبر شرق نزدیک) در ترکیه است که بر ترجمه کتب بسیاری در مورد کُردها و دوده مبادرت داشته است.
این کارشناس ترکیه ای معتقد می باشد که جنبش های اسلامی در منطقه بعد از ظهور انقلاب اسلامی ایران، تحت تأثیر قرار گرفته و از ابزاری بودن جهت استفاده آمریکا خارج شدند همین طور این شرایط در ترکیه نیز حاکم بود؛ بطوریکه در دهه ۱۹۸۰ محافل اسلام گرا در این کشور تحت تأثیر انقلاب ایران رویکرد آمریکاستیزی را در پیش گرفتند.
* تفاوت الگوی اسلامی ارائه شده از طرف جمهوری اسلامی ایران با اسلام آمریکایی در منطقه چیست؟
هدف انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ تحقق سه اصل «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» بود. «استقلال» بیان کننده عدم وابستگی به هیچ ابر قدرتی، «آزادی» بیان کننده طرد شاه یا دیکتاتوری و مشارکت آزادنه مردم در سیاست و «جمهوری اسلامی» نیز بیان کننده شکل و هویت حکومتی بود که قرار بود بنا شود.
جمهوری اسلامی ایران که در سال ۱۳۵۷ بنا شد نه فقط در نظام سیاسی مدرن جهان، بلکه در تاریخ سیاسی و فلسفه حکومت اسلامی نیز به یک مدل «جدید» و «اصیل» تبدیل شد. این که چرا جمهوری اسلامی ایران الگویی «نو» و «اصیل» در نظام سیاسی مدرن جهان است نیاز به توضیحات جزئی ندارد برای اینکه در دنیای مدرن، دین تنها بعنوان پدیده ای در رابطه با زندگی فردی تلقی می شود.
در حالی که در طول تاریخ اسلام دهها امپراطوری و خلافت بنا شده و همه آنها بعنوان «دولت اسلامی» توصیف شده اند، چرا جمهوری اسلامی ایران از نظر تاریخ سیاسی و فلسفه حکومت اسلامی یک الگوی جدید و اصیل است؟ اگر «حکومت اسلامی» را بعنوان دولتی تعریف نماییم که قوانین آن بر طبق قوانین اسلام است می توانیم بگوییم که جمهوری اسلامی ایران از نظر تاریخ اسلام یک الگوی «جدید» و «اصیل» است برای اینکه هم اکنون همه یا قسمتی از قوانین خیلی از کشورهایی که خودرا «جمهوری اسلامی یا حکومت اسلامی» نمی دانند نیز مبتنی بر قوانین اسلام است. در قانون اساسی برخی کشورها نیز ماده ای تحت عنوان «قانونی برخلاف قوانین اسلام نمی توان وضع کرد» وجود دارد.
بنابراین آنچه جمهوری اسلامی ایران را «نو» و «اصیل» می کند قوانین مبتنی بر قوانین اسلام آن نیست بلکه نظام سیاسی آنست. پیش از این که به تفاوت «الگوی اسلام آمریکایی» با الگوی اسلامی ایران بپردازیم، باید به چرایی نیاز آمریکا به الگوی اسلامی بپردازیم.
آمریکا چیزهایی که قادر به نابودی و کنترل آن نیست را جعل می کند و آنرا در جهت منافع خود به کار می گیرد. بعنوان مثال در طول جنگ سرد برای مدت طولانی در کشورهای منطقه از اسلام در مقابل شوروی و ایدئولوژی مارکسیستی استفاده نمود. سازمان اطلاعات خارجی آمریکا «سیا» نیز از آن با عنوان «استراتژی کمربند سبز» نام برده بود.
ناوگان ششم دریایی آمریکا که در ۱۵ جولای ۱۹۶۸ وارد ترکیه شد با اعتراض دانشجویان چپ گرا روبرو گردید؛ در آن زمان مذهبی هایی که از طرف نویسندگان اسلام گرای آن دوره تحریک شده بودند، با سنگ و چوب به دانشجویان چپ معترض حمله کردند. آمریکا ستیزی محافل اسلام گرا در ترکیه در دهه ۱۹۸۰ تحت تأثیر انقلاب ایران شروع شد.
جنبش های اسلامی منطقه تحت تأثیر انقلاب ایران از ابزاری بودن جهت استفاده آمریکا خارج شدند. آمریکا این دفعه اسلامی که در تضاد با منافع خودش بود را «افراطی» و اسلامی که در امتداد منافعش بود را «میانه رو» توصیف کرد.
بدین ترتیب در منطقه مقابل کسانی که در مقابل نظام سلطه به رهبری آمریکا مقاومت می کردند ذهنیتی از اسلام شکل گرفت که در امتداد خدمت به منافع آمریکا بود.
تشخیص و درک اسلام آمریکایی آسان است. برای مثال اسلام آمریکایی مسلمانان را مقابل عراق و سوریه به جنگ دعوت می کند و در مقابل اسرائیل، آنها را به یافتن راهکار سیاسی فرا می خواند.
اسلام آمریکایی طرفدار جنگ با سوریه، صلح با اسرائیل و نرمال سازی است و به کسانی که مقابل سوریه می جنگند سلاح می دهد و کسانی که مقابل اسرائیل می جنگند را تشویق می کند به جنگ اختتام دهند. اسلام آمریکایی امنیت خودرا به آمریکا سپرده و حریم هوایی کشورش را حریم هوایی ناتو توصیف کرده است.
اسلام آمریکایی همان اسلامی است که می گوید «اگر الان پیامبر می آمد، با ناتو متحد می شد» یا، «حتی اگر غیرنظامیان بی گناه کشته شوند خداوند آنها را در بهشت قرار می دهد؛ بدین سبب بمباران خیابان های دمشق ایرادی ندارد».
اسلام آمریکایی، اسلامی است که کشورش را به روی سربازان آمریکایی گشوده، اسرائیلی ها را به یمن انتقال داده و از آمریکا به سبب این که نتوانسته با سوریه همان کاری را انجام دهد که در عراق انجام داده خشمگین است. درست است که الگوی ایرانی در معرض تحریم اقتصادی، جنگ، تروریسم، تهدید به تجاوز قرار گرفته و بهای سنگینی به سبب ضد آمریکایی بودنش پرداخته است؛ اما آیا اسلام آمریکایی با توجه به این خدمات بی شمارش به آمریکا از آن لطف یا منفعتی دیده است؟
متحدان آمریکا خود اعتراف کرده اند بهای بندگی آمریکا بیشتر از موضع گیری ضد آمریکایی است، برای نمونه آنها می گویند با وجود پرداخت هزینه برای خرید برخی تسلیحات نظامی هنوز این تسلیحات را از آمریکا تحویل نگرفته اند.
وقتی آمریکا از تحویل سیستم های پدافند هوایی به ترکیه خودداری کرد این کشور برای تامین نیاز نظامی خود به کشور دیگری روی آورد که بگفته خودشان به خاطر همین موضوع از طرف آمریکا تنبیه شده اند اما نکته جالب توجه این که مقامات ترکیه برای حل این مساله در انتظار چاره جویی از طرف واشنگتن هستند.
حتی ترکیه به سبب مخالفت آمریکا نتوانسته بالگردهای نظامی «آتاک» را به پاکستان صادر کند. ترکیه در تولید این بالگردها از موتور نوع CTS۸۰۰ تولید شرکت LHTEC استفاده می نماید. بنا بر این آمریکا از فروش آن ممانعت می کند.
بنابراین ترکیه بعنوان متحد آمریکا نمی تواند به متحد دیگر آمریکا یعنی پاکستان تجهیزات نظامی بفروشد.
اگر چه نمایندگان اسلام آمریکایی در کشورهای اسلامی، رفتن به کاخ سفید و دیدار با مقامات آمریکایی را یک اعتبار برای خود می دانند اما این نمایندگان هنوز در نیافته اند که دولت آمریکا درحال استفاده ابزاری از اسلام آمریکایی توسط سازمان اطلاعاتی سیا و عربستان است.
*حمایت انقلاب اسلامی ایران از گروههای مقاومتی فرصتی مهم در منطقه است که قابل قیاس با دیگر کشورها مانند ترکیه و یا قطر نیست. تحلیل شما از این مساله چیست؟
حمایت ایران از جبهه مقاومت و فلسطین با تعریف ترکیه و قطر از مساله فلسطین بسیار متفاوت می باشد. ایران و محور مقاومت همه خاک تاریخی فلسطین «از نهر تا بحر» را بعنوان سرزمین فلسطینیان تعریف می کنند. ایران هیچ تفاوتی بین سرزمین های اشغال شده توسط رژیم نژادپرست اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و سایر بخش های اشغال شده در سال ۱۹۶۷ نمی بیند. ایران و محور مقاومت تنها راهکار مساله فلسطین را خروج رژیم صهیونیستی از خاک فلسطین می داند.
از سوی دیگر ترکیه و قطر، سرزمین هایی را که توسط رژیم نژادپرست اسرائیل در سال ۱۹۴۸ اشغال شده است را بعنوان قلمرو اسرائیل و سرزمین های اشغال شده در سال ۱۹۶۷ را بعنوان سرزمین متعلق به فلسطینیان به رسمیت می شناسد.
بنابراین از نظر ترکیه و قطر، خروج رژیم نژادپرست اسرائیل از کرانه باختری و قدس شرقی که در سال ۱۹۶۷ اشغال شدند را به مفهوم حل مساله فلسطین می پندارند. از نظر طرح و روش حل مسئله فلسطین، تفاوت جدی میان محور ایران و مقاومت و محور ترکیه-قطر وجود دارد.
از نظر محور مقاومت، اشغالگری رژیم نژادپرست اسرائیل تنها با مقاومت مسلحانه می تواند اختتام یابد اما از نظر ترکیه و قطر راهکار مساله فلسطین مذاکرات سیاسی است. در نتیجه تفاوت رویکرد در مورد پشتیبانی از محور مقاومت به شکل بارزی نمایان است.
*از نظر شما تبلیغات حزب عدالت و توسعه در مورد فلسطین توانسته یک الگو در مساله فلسطین باشد؟
حزب عدالت و توسعه راهکار دیگری جز طرح «صلح عربستان سعودی» مطرح نکرده است. این طرح هم در اجلاس سران کشورهای عربی در لبنان طی سال ۲۰۰۲ درباره موضوع فلسطین عنوان شد. در نتیجه حزب حاکم به جهت اینکه بتواند یک الگو در موضوع فلسطین باشد باید مبتکر گفتمانی مجزا باشد برای اینکه این نوع تبلیغات را امارات متحده عربی که فلسطین را بازار «معامله قرن» دونالد ترامپ کرده نیز انجام می دهد. برای پاسخ به اینکه حزب عدالت و توسعه چگونه الگویی در مساله فلسطین بوده است نیز باید به سفر آتی رییس رژیم نژادپرست اسرائیل به ترکیه نگاه نماییم. او بهتر می تواند الگو بودن حزب عدالت و توسعه را بازگو کند!

منبع: