سلیمی نمین در گفتگوی مشروح با آذر: برخی سوپرانقلابی های روز گذشته، امروز نماینده گفتمان غرب هستند!

به گزارش آذر مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ اظهار داشت: همان کسانی که اوایل انقلاب اعلام می کردند ما بیشترین پیوند را با امام(ره) داریم، سالهای بعد، این جماعت، امام را کاملاً رها کرده و به سمت غرب گرایی رفتند.

خبرگزاری مهر، گروه سیاست- چهارم خردادماه بود که مقام معظم رهبری بعد از ۲ سال دیدار تصویری، در یک دیدار حضوری با مجلس یازدهم ضمن بیان شاخصهای نماینده انقلابی، سفارش ها و نکات مهمی را هم گوشزد کرده و فرمودند: در اوایل انقلاب کسانی بودند که مثلا سال ۵۸ که می آمدند پیش ما که حالا خودمان جز بچّه های انقلاب بودیم، می نشستند و حرف هایی می زدند تند، داغ، آتشین که ما چشممان خیره می ماند که این ها چه کسانی هستند دیگر! یعنی به تعبیر فرنگی مآب ها «سوپر انقلابی»؛ بعد برگشتند و انقلابی نماندند. همان افراد با آن روش برخورد، با آن روش نگاه، نتوانستند خط را ادامه بدهند، طاقت نیاوردند. پس ببینید سخت تر از انقلابی بودن و گرایش انقلابی داشتن، انقلابی ماندن است؛ چه فرد، چه جمع، که کل مجلس باشد.»
موضوعی که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کردند، همچون موضوع هایی است که اساسا هر کدام از ما با شنیدن آن، یک سری اسامی را در ذهن مان تداعی می نماییم. اسامی کسانی که شاهد تغییر خط و گرایش شان بودیم و مواضع تندشان در صفحات مجازی یا رسانه های معاند قابل مشاهده است!
دغدغه مندی درباره این مسائل بود که باعث شد به سراغ «عباس سلیمی نمین» پژوهشگر انقلاب اسلامی و مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ برویم. او عواملی را که سبب ایجاد چنین اتفاقاتی در تاریخ بعد از انقلاب شده است، شرح داد و اظهار داشت: در اوایل انقلاب، یک جریان مطلق پندار داشتیم؛ به این معنا که افرادی با این تفکر، بسیار بر مواضع امام (ره) تاکید داشتند، تنها خودشان را پیرو امام می دانستند، فهم و عملکرد کسانی که درون جبهه انقلاب بودند را قبول نداشتند، به شدت هم در مقابل سایر برداشت ها و جریان های درون انقلاب موضع می گرفتند. افرادی که در جریان مطلق اندیشی هستند، چون خودشان مبنا قرار می گیرند، پس هر نوع تغییری را درون شان می توانیم بسیار فاجعه آمیز تلقی نماییم.
سلیمی نمین مطلق پنداری را آفت یک جامعه می داند و می گوید: این اتفاق از «مجلس دوم» آغاز شد و بعدها در اوج خود به «مجلس ششم» رسید؛ به اعتقاد او «مصطفی تاج زاده»، «مهدی نصیری» و «محمد نوری زاد» سوپرانقلابی هایی بودند که مطلق گرا عمل کردند و به رای دیگران توجه نداشتند؛ امروز هم مواضعشان ۱۸۰ درجه تغییر کرده است.
این پژوهشگر تاریخ انقلاب «سوپرانقلابی های» روز گذشته را نمایندگان گفتمان غرب و نهضت آزادی معرفی می کند و می گوید: مدعیان خط امام، امروز کاملاً امام خمینی (ره) را رها کرده و به سمت غرب سوق پیدا کردند.

متن کامل این گفتگو بدین شرح است:
با توجه به بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب که فرمودند: «بعضی افراد اوایل انقلاب سوپرانقلابی بودند؛ اما طاقت ماندن در این راه را نداشتند؛ ازاین رو سخت تر از انقلابی بودن، انقلابی ماندن فردی و جمعیِ مجلس است.» چرا در این سال ها شاهد این اتفاق و تغییر موضع افراد مختلف بوده ایم؟
این بحث از دو منظر قابل مطالعه است. یکی از منظر تاریخی که جریان را در بستر تاریخ قرار می دهیم و یکی بررسی این که آیا هنوز هم از این دست «سوپر انقلابی ها» داریم یا خیر؟ فکر می کنم از هر دو منظر باید به این مساله نگاه نماییم.
در اوایل انقلاب، یک جریان مطلق پندار داشتیم؛ به این معنا که افرادی با این تفکر، بسیار بر مواضع امام تاکید داشتند، تنها خودشان را پیرو امام می دانستند، فهم و عملکرد کسانی که درون جبهه انقلاب بودند را قبول نداشتند، به شدت هم در مقابل سایر برداشت ها و جریان های درون انقلاب موضع می گرفتند.
افراد مطلق گرا که سوپرانقلابی ها هم شامل آنها می شوند را می توانید با ماشین هایی تصور کنید که در یک جاده ای با سرعت غیرمنطقی حرکت می کنند و وقتی می خواهند تغییر مسیر بدهند، گرفتار سقوط یا به اصطلاح «چپ کردن» می شوند
افرادی که در جریان مطلق اندیشی هستند، چون خودشان مبنا قرار می گیرند، پس هر نوع تغییری را درون شان می توانیم بسیار فاجعه آمیز تلقی نماییم. این افراد به شدت در یک مسیری تند می روند، وقتی هم که می خواهند در آن مسیر چرخش داشته و تغییر جهت دهند، گرفتار برهم ریختگی می شوند. افراد مطلق گرا که سوپرانقلابی ها هم شامل آنها می شوند را می توانید با ماشین هایی تصور کنید که در یک جاده ای با سرعت غیرمنطقی حرکت می کنند و وقتی می خواهند تغییر مسیر بدهند، گرفتار سقوط یا به اصطلاح «چپ کردن» می شوند.
آن جریانی که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کردند، همین مساله است یعنی کمترین تغییرات باعث شد که تمامی مبانی شان فرو بریزد و در یک «هیبت» دیگر قرار بگیرند. فکر می کنم رهبر معظم انقلاب بیشتر از آنکه بخواهند یک بحث تاریخی را مطرح کنند، درواقع به مجلس یک هشداری دادند، یعنی به کسانی که در مجلس خودشان را مطلق می پندارند یک اخطار تاریخی دادند که مبادا به همان سرنوشت گرفتار شوند. ازاین رو میتوان اظهار داشت که رهبر معظم انقلاب به کسانی که امروز هم به شدت گرفتار مطلق اندیشی هستند، اخطار دادند اما این ها سنخی متفاوت تر از آن سنخی که در تاریخ ابتدای انقلاب به یاد داریم هستند.
این مطلق اندیشی در بیان شما، چه اثرات مخربی می تواند داشته باشد؟
مطلق اندیشی چند تاثیر منفی دارد؛ نخست: کار جمعی را ناممکن می کند. اگر جریانی درون طیفی گرفتار این عارضه باشد و خودش را سوپرانقلابی بداند، همین سبب می شود نتواند در دیگران تاثیر بگذارد. یعنی نمی تواند به صورت منطقی با دیگران تبادل فکری داشته و از اندیشه شان بهره بگیرد. این نخستین خسارتش است.
دوم آنکه، کار حکومت داری را ناممکن می کند؛ یعنی اختلال جدی در حکومت و حکمرانی به وجود می آورد، چون وقتی ما می خواهیم یک کار جمعی انجام دهیم، باید برآیند آرا مدنظر قرار بگیرد حتی اگر کسی برداشت سیاسی خودش را برتر می داند، اگر نتواند برداشت سیاسی خودش را به دیگران منتقل کند یا دیگران را نسبت به برداشت سیاسی خود قانع کند، باید در قالب یک کار جمعی، رای اکثریت را قبول کند؛ اما اگر کسی مطلق اندیش باشد و خودش را به صورت مطلق دارای بهترین نظر بداند، هیچگاه حاضر نخواهد شد به رای جمعی تن بدهد. چون دیگران را در این قضیه باطل می داند.
در حقیقت، در مسائل سیاسی مطلق پنداری نداریم، عرصه سیاسی عرصه نسبیت هاست. مثلا شما کسی را نسبت به فردی دیگر دارای ارزش های برتر می دانید، نه این که او را مطلق کامل بدانید، همین هم منوط به این است که اشراف بر همه توانمندی های جامعه داشته باشید، در حالیکه این طور نیست، اطلاعاتی که راجع به آحاد جامعه داریم، بسیار اندک بوده و بیشتر شناخت مان محدود به اطرافیان است. وقتی می گوئیم این فرد برای ریاست جمهوری بهترین است. چقدر افراد جامعه را می شناسیم که او را بهترین فرد خواندیم؟
زمانی این مساله از حالت نسبی در می آید که کل جامعه را دقیقاً زیر ذره بین داشته باشیم و حرف مان را مطلق دانسته و مدعی شویم که جامعه را مورد مطالعه قرار داده ایم. در حالیکه این طور نیست، استعدادهای فراوانی در جامعه وجود دارد که ما آنها را نمی شناسیم. خیلی افراد هنوز روی صحنه سیاست نیامده اند. وقتی شما مطلق اندیش باشید و از آن عدول نکنید، تلاش خواهید کرد حرف و موضع دیگران را تخریب کنید. تخریبی که کسی نتواند از نامزد انتخاباتی خویش دفاع کند.
تندروی های اوایل انقلاب را چطور توصیف می کنید؟
در تجربه های تاریخی، جریان مطلق گرایی که گفته شد، همان کسانی هستند که خودشان اعلام می کردند ما بیشترین پیوند را با امام داریم. سالهای بعد دیدیم که همان ها امام را کاملاً رها کرده و به سمت غرب گرایی رفتند
به هر حال کسانی که در همه جهت گیری هایشان تندروی کنند، بعد از مدتی گرفتار تغییرات اساسی و نوسان های فراوان خواهند شد. در تجربه های تاریخی، جریان مطلق گرایی که گفته شد، همان کسانی هستند که خودشان اعلام می کردند ما بیشترین پیوند را با امام داریم. سالهای بعد دیدیم که همان ها امام را کاملاً رها کرده و به سمت غرب گرایی رفتند.
تندروهای امروز هم همین سرنوشت را خواهند داشت. نمی خواهیم قضاوت نماییم که در آینده چه می شود؛ اما همین شیوه اگر دنبال شود، باعث کوچک شدن جامعه خواهد بود. جامعه ای که در آن نیروهای هم فکر با هم کار جمعی نکنند، هیچگاه رو به جلو نمی رود. در حالیکه اگر می خواهیم جامعه را به جلو ببریم باید از نقاط مشترک با کسانی که اختلاف ناچیزی باهم داریم، استفاده نماییم.
فکر می کنم رهبر معظم انقلاب از انقلابی بودن مجلس دفاع کردند؛ اما نسبت به جریان سوپرانقلابی ها به شدت اخطار دادند که چنین کاری عاقبت خوبی را برای شما رقم نمی زند و دستاورد خوبی برای جامعه ندارد. یعنی سوپرانقلابی ها آینده خوبی نخواهند داشت.
افراد سوپرانقلابی و به قول شما مطلق گرا، بیشتر در چه مقطعی از انقلاب ظهور و بروز پیدا کردند؟
سوپرانقلابی ها همیشه وجود داشته اند. هیچ زمانی از آدم های تندرو رهایی نیافتیم. امروز هم در دو جریان مطرح سیاسی کشور، سوپرانقلابی داریم. برخی اصلاح طلبان می گویند فقط ما اصلاح طلبِ اصیل هستیم و دیگران نیستند. یکی از مبناهای دعوای درون اصلاح طلبان، همین مطلق پنداری عده ای است. این را بارها در بحث ها، گفتگوها، موضع گیری ها و بیانیه های شان شاهد بودیم. خودشان را مبنای سنجش دیگران می دانند.
یک اتفاقی چند سال پیش افتاد، فردی آمد و گفت من برخاسته ام تا اصول گرایان را پالایش کنم. به دنبال نمایندگی و ریاست جمهوری نیستم؛ اما او خطا رفت. یکی از آفت های جدی کشور ما در سالهای گذشته همین مطلق گرایی بوده است.
در دوره «مجلس اول» چنین بحثی [سوپر انقلابی] نداشتیم، به علت آنکه نیروهای خارج از تفکر امام راحل (ره) هم در مجلس اول بودند؛ در آن مقطع جریان بنی صدر، نهضت آزادی و جبهه ملی وجود داشت، اما در عین حال تضادهای آنها با جریان های انقلابی هم جدی بود.
آیا می توانید از مصادیق موجود در جریان سوپرانقلابی ها نام ببرید؟
مطلق پنداری که بعنوان آفت به آن اشاره کردم از «مجلس دوم» آغاز شد و بعدها در اوج خود به «مجلس ششم» رسید. سوپرانقلابی گری آفتی نیست که برای یک جریان باشد، در ارتباط با جریان های مختلف است.

نیروهای سوپرانقلابی در همه طیف های سیاسی وجود دارند، بعنوان مثال «مصطفی تاج زاده»، سوپرانقلابی دیروزی که امروز کاملاً با مواضع گذشته خویش تغییر کرده یا «مهدی نصیری» که یک زمانی بسیار سوپرانقلابی بوده، به رای دیگران توجه نداشته و امروز مواضعش ۱۸۰ درجه تغییر کرده است.
«مصطفی تاج زاده»، سوپرانقلابی دیروزی ست که امروز کاملاً با مواضع گذشته خویش تغییر کرده یا «مهدی نصیری» که یک زمانی بسیار سوپرانقلابی بوده، امروز مواضعش ۱۸۰ درجه تغییر کرد!
این عناصر سوپرانقلابی به جهت اینکه خطاهای گذشته خودشان را محو کنند، در وادی جنجال و در یک تندروی دیگر قرار می گیرند، بیشتر به دنبال درگیری، اصطکاک و تند کردن فضا هستند؛ چون اگر جامعه منطقی و آرام پیش برود، آنها به هیچ وجه مقبولیتی نخواهند داشت. اگر کسی به صورت زیگزاگی حرکت نماید، برای هیچکس قابل اعتماد نخواهد بود؛ چونکه معلوم نیست فردا به سخنی که امروز بیان داشته، پاینده می ماند یا خیر.
مهدی نصیری روزگاری خطاب به محمد خاتمی توهین های جسارت آمیز داشت، در حالیکه امروز او را به قله برده و با آیت الله نائینی و شهید مطهری مقایسه می کند! اصلاً معلوم نیست این شخص فردا در کجا قرار می گیرد، زمانی به او می گفتیم که اگر قصد انتقاد از خاتمی را دارید، هیچ مشکلی ندارد؛ اما توهین آمیز رفتار نکنید، حالا ببینید همین نصیری در چه مواضعی قرار گرفته است!

حالا وی چرا این گونه رفتار می کند؟ چون باید گذشته خویش را به شکلی استتار کرده و آنقدر تندروی کند تا کسی به گذشته او نگاه نکند. این رفتار، جامعه را رو به جلو نخواهد برد. چنین افرادی هیچ دستاوردی نخواهند داشت و همواره به دنبال تنش هستند. این سخن در ارتباط با تاج زاده، نصیری و همینطور «محمد نوری زاد» کاملاً صادق است.
این مطلق گرایی در اوایل و میانه انقلاب وجود داشت و حتی این اواخر هم همواره با این پدیده مواجه هستیم. البته گاهی، افراد مطلق گرا در یک جریانی کاملاً شناخته شده و گاهی منزوی شدند؛ اما بعدها در چارچوب دیگری ظهور کردند. آنها را هم باید شناخت.
متأسفانه برخی از نیروهای جوان تصور می کنند که اگر کسی، تندترین نقد را وارد جریان مخالف خود کند، بهترین آدم است! خیر چنین چیزی درست نیست. بعنوان مثال «حسن روحانی» در دولت گذشته به خاطر خطاهای جدی ای که داشت، باید مورد نقد قرار بگیرد؛ اما نه با بدترین برخوردها.
سوپرانقلابی های روز گذشته که تغییر موضع داده اند، حالا نماینده چه نوع گفتمان و جریانی هستند؟
هر کدام از این افراد در یک موضعی قرار می گیرند، تاج زاده نماینده گفتمان غربی است، نصیری گرایش به نهضت آزادی و یا متحجرین مذهبی پیدا کرده و کاملاً با امام خمینی (ره) مخالف است! یعنی نصیری که در یک دوره ای مدعی پیروی از خط امام بوده، امروزه با بر ضد امام (ره) پیوند خورده است.
باید همه مردم را نسبت به تندروی، حساس نماییم و جامعه را از شرایطی که یک جوان فکر می کند هرکسی تندتر حرف بزند، به حق نزدیک تر است، دور نماییم. چونکه دیده می شود برخی تلاش می کنند تا خودشان را نزد جوانان مقبول تر جلوه دهند. این نگاه را باید محدود کرد تا بتوان با انصاف و منطق بیشتر عمل کرد.
خبرگزاری مهر را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

منبع: