روایت هایی از چگونگی تاسیس حزب جمهوری اسلامی

به گزارش آذر با پیروزی انقلاب اسلامی برای تربیت کادرهای سیاسی و مدیریتی به منظور اداره نظام، حزب جمهوری اسلامی توسط گروهی از روحانیون تشکیل شد و این حزب توانست بعنوان محل همفکری نیروهای سیاسی خط امام، خدمات شایانی در اداره امور نظام داشته باشد.
به گزارش آذر به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آیت الله مهدوی کنی درباره چگونگی تأسیس حزب جمهوری در بخشی از کتاب خاطرات خود می گوید: «یکی از بحث هایی که آقایان در ملاقات با امام مطرح می کردند تشکیل حزب بود. پیش از انقلاب، آقای بهشتی پیشنهاد حزب را دادند و پیش از انقلاب، اساسنامه حزب نوشته شد. در این باره به یاد دارم روزی گروهی از علما در منزل ما بودند که بحث حزب مطرح بود. حتی جناب آقای مشکینی و جناب آقای جنتی هم از قم آمده بودند -آن موقع صحبت حزب بود که این آقایان هم باشند- جناب آقای موسوی اردبیلی و عده ای دیگر هم بودند که در ابتدا جلسه در منزل ما تشکیل شد و اساسنامه خوانده و بررسی گردید. بعد بنا شد که برای تکمیل بحث جلسه ای در منزل یکی از آقایان در خیابان ۱۷ شهریور تشکیل گردد.»
با تأسیس حزب جمهوری اسلامی، گروه گروه برای عضویت در آن به محل حزب می آمدند. چنان که علی جنتی می گوید: «در همان روزهای اول انقلاب حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد و نخستین بار، محل فعالیت حزب جمهوری اسلامی، کانون توحید بود. بلافاصله برای همکاری با آنها به آنجا رفتم. یک مرتبه هم آقای هاشمی را نزدیک مسجد توحید دیدم. ایشان از ماشین پیاده شد و خیلی با گرمی با من احوالپرسی کرد، چون از زمانی که به لبنان آمده بود تا به آن روز ایشان را ندیده بودم. دفتر حزب بعدها به سرچشمه محل شهادت ۷۲ تن منتقل شد. افراد گروه، گروه می آمدند و ثبت نام می کردند.»
محمد هاشمی هم درباره اقبال گسترده مردمی به حزب جمهوری اسلامی می گوید: «بعد از اعلام موجودیت، نخستین اقدام حزب ثبت نام و عضوگیری در همه مساجد و مراکز بود. از تشکل های تهران و شهرستان ها، صنف ها و… ثبت نام انجام می شد که کانون توحید یکی از آنها بود. به موازات تشکیل حزب جمهوری اسلامی، حزب خلق مسلمان توسط آیت الله شریعتمداری تشکیل شد. بدین ترتیب در جامعه این گونه تلقی شد که حزب جمهوری اسلامی وابسته به امام است و حزب خلق مسلمان منسوب به آیت الله شریعتمداری می باشد. بدین ترتیب در جامعه تقابلی به وجود آمد و حزب جمهوری اسلامی با هجوم استقبال مردم مواجه گردید. در نهایت ظرف مدت کوتاهی دوازده میلیون نفر در حزب جمهوری اسلامی فرم پر کرده و ثبت نام کردند.»
از همان ابتدا، گروه های مخالف، دست به تخریب سران و مؤسسان حزب در سطح جامعه به خصوص دانشگاه ها زدند. چنانچه محمد هاشمی می گوید: «نحوه برخورد گروه های ضدانقلاب و معاند با مؤسسان حزب کار را دشوارتر می ساخت. در دوره فعالیت حزب جمهوری اسلامی گروه های معاند و حتی ضدانقلاب مانند سازمان منافقین و چریک های فدایی و اینگونه گروه ها در دانشگاه ها خیلی فعال بودند. ازاین رو در دانشگاه ها اطلاعیه و شعارهای تندی ضد استوانه های نظام یعنی آقایان: بهشتی، خامنه ای و هاشمی می دادند. در واقع آنها این سه نفر را خیلی مورد هدف قرار می دادند و این سه به شدت مورد بغض و شایعه قرار گرفتند. تا جایی که امام درباره بهشتی فرمود: «بهشتی مظلوم زیست.»
این سخن امام به این علت بود که به مرحوم بهشتی نسبت های ناروا، تهمت، دروغ و فحش می دادند. آن ایام بیشترین تلاش ما این بود که بتوانیم با برنامه ریزی تبلیغاتی خود، جلوی این اقدامات را بگیریم. معمولاً بچه های داخل حزب حاضر نبودند نسبت ناروا یا دروغ یا تهمت به کسی بدهند و بدون سند و مدرک شایعه پراکنی کنند، چون اخلاق اسلامی و انسانی را در نظر می گرفتند. بنابراین تلاش می کردند با ترتیب دادن جلسات سخنرانی و یا نوشتن بیانیه ها، اتهامات ضد سران حزب را رد کنند. با این وجود گروه هایی را که اسم بردم خیلی فعال تر بودند و در خیابان ها راه می افتادند و شعار می دادند و مسائل اخلاقی و رفتاری را هم رعایت نمی کردند.»